خاطره ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی

 

 

مادردر شعر فارسی

مادر تمام زندگیش 
سجاده ایست گسترده
در آستان وحشت دوزخ 
مادر همیشه در ته هر چیزی 
دنبال جای پای معصیتی  میگردد
و فکر میکند که باغچه را کفر یک گیاه 
آلوده کرده است . 
مادر تمام روز دعا میخواند 
مادر گناهکار طبیعیست
و فوت میکند به تمام گلها
و فوت میکند به تمام ماهیها 
و فوت میکند به خودش 
مادر در انتظار ظهور است 
و بخششی که نازل خواهد شد ... فروغ فرخزاد

 

 

ادامه نوشته

روزمادر

مى خواست عشق را بِچِشاند به کامِ خلق
با طعمِ شیر و شَهد و شکر، "مادر" آفرید...
 
 
"حسین منزوی"