اکبرعسکری
بگوازآسمان ازابرازباران
برای من چه آوردی؟؟پرستوجان
زمان رویش گلهای داوودیست
بیاای کولی زیبای سرگردان
غروب انگاردرسوگ درختان است
رسیده است آه شایدفصل پاییزان
بیابامن بگوازکوچ لک لک ها
مراتاسرزمین شعربرگردان
بیاازجاده های رفته برگردیم
بسوی نبض مستی آتش وعصیان
شب دیشب که بایارم سحرکردم
چه زیبابودولی شب زودشدپایان
نمیدانم کجاگم کرده ام دل را
چراافتاده ام دنبال دل ؛ حیران؟؟؟
گمانم درشب چشمان توگم شد
درآن رویادرآن اندوه بی پایان
کسی فریاددارددرضمیرمن
که ای شاعرچه میخواهی ازاین حرمان؟؟
مگرباچشمهای خودنمی بینی
که خودرامیکشم بردوش خود پنهان
سپس درگوش من آرام میخواند
رهاکن خویش راازخویش اززندان
وبشکن بغض چندین ساله راامشب
مرافریادکن فریادکن باران
اکبرعسکری
براساس شعرشاعرخوبمان مهدی فرجی
ابری خبر کن قاصد باران ، پرستو جان !
عطری بیفشان بر حیاط خانه ، شب بو جان !
+ نوشته شده در جمعه بیست و دوم آبان ۱۳۹۴ ساعت 16:40 توسط دکتر احمدرضا نظری چروده
|
چابک غزال به همه عرصه های ادبیات کشور مان می پردازد وآنچه که مربوط به گویشهای گیلان وایران بزرگ می شود .چابک غزال وبلاگی آکادمیک وحرفه ای است وکاملا علمی .مطمح نظرش رصد تازه های پژوهشی ایران ودنیاست.مقالات علمی وپژوهشی را در زمینه های ادبیات تطبیقی،ادبیات پایداری،گویش شناسی،متون ، ادبیات معاصر ،سبک شناسی ،نقد ادبی مورد رصد قرارمی دهد ودردسترس خوانندگان وطرفداران وبلاگ قرار می دهد>محققان آکادمیک وپژوهشگران منطقه کیلان وتالش وتالشی دراولویت وبلاگ من قرار دارند.اساتید ادبیات گیلان وبقیه استانها که با گیلان وتالش تعلق خاطر ودلبستگی دارند،میتوانند رزومه کاری وعلمی خود را به ایمیل من بفرستند ،تادر وبلاگم به معرض نمایش بگذارم .بنده دکتر احمدرضانظری چروده گویشور تالشی هستم .ترکی ،گیلکی،کردی ،را تاحد زیادی بلدم به فارسی عشق می ورزم .دوستدار همه انسانها با هر زبان وگویش .